ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
دل می رود از دست من راضی به قسمت می شود
بی دل شوم تا اینکه قسمت ترک عادت می شود
مقهور این پایان ما ... خواهد به فریادش رسی
از شرمِ رویش این صدایم بی شهامت می شود
شاید به منطق رو کنی تا مجرمی پیدا کنی
احساس را سر می بُری گوئی قیامت می شود
در لحظه ای از عاشقی آخر تو ما را می کشی
چون پول خونم می دهی تا بی دیانت می شود
آخر چرا لج می کنی با ما نمی سازی گُلم ؟
وقتی که رفتم قصه ات نامش ندامت می شود !
ندامت؟
استقبال از غزلات بیشتره یا دل نوشته هات؟
نمیدونم
اما غزل شیوات توی این اوضاع دلتنگیم به دلم بد چیزایی نازل کرد
الهاماتش باروون بود
مشق دلمان را تمرین می کنیم بر روی کاغذهائی مجازی بانو
سخن چو از دل برآید لاجرم بر دل نشیند
همزبونی ها اگه شیرین تره
همدلی از همزبونی بهتره
در پناه حق باشی
بامهر
خیلی قشنگه...خیلی...
بیا زیر باران قدم بزنیم...
حرف نشنیده ای به هم بزنیم...
بیا...!!
:-)
سلام عزیزم
مرسی که بهم سر زدی با تبادل لینک موافقی اگه اره ممو با اسمه دلتنگیهام برای تو.. بلینک و خبرم کن تا بلینکمت
بازم بیا
یادت نره ها
موفق باشی
وقتی که رفتم قصه ات نامش ندامت می شود
این در مورد خیلی ها صدق میکنه - میخوام برم ولی میترسم اسم قصه خودم ندامت بشه گرچه اگر قصه اون هم ندامت بشه باز فرقی تو اصل قضیه یعنی جدائی پیش نمیاره
خیلی از ماها واقعا احساساتمون رو سر میبریم - یکی بگه چرا؟
مگه نمیشه احساساتی بود و زندگی کرد؟ یعنی همیشه باید منطقی باشیم؟ اگر اینجوره پس چرا خدا این نعمت رو بهمون عطا کرد؟
به دلم نشست تک تک اینهائی که نوشتی
شاد باشی
سلام
به عقیده ی من شعرهای نوتون خیلی قشنگه ولی شعرای کلاسیکتون....زیاد دلنشین نیست
حیفه کارای قوی و ضعیف کنار هم باشن. منتظر بهترینها هستم.
غزل زیبایی بود اما نمیدونم چرا مثل کارهای قبلیتون نبود البته ببخشید این نظر شخصیم بود قصد جسارت نداشتم
برای اینکه همونطور که می دونی کارهای کوششی خوب از آب در نمی آن
سلام........خوبین؟ خیلی خوشحالم که برگشتین........
یاعلی
سلام
زنده باشی
انتظارم برای دیدن تو
برای با تو بودن و لمس دست گرم ات
در انتظار نگاه عسلی ات
و...
در انتظار برگشت تو ام
خواستم فراموشت کنم
اما برای فراموش کردت تو
به سال های چند...
فصل های چند...
شب های چند...
و
عمری چند نیازم
رؤیاهایم را
به دقایق نیامده سنجاق خواهم زد
تا شاید
در ماهی که زاده شدم از دامان مادرم
سیب سرخ کودکیم را گاز بزنم
نمی دانم
کجای نگاهم پنهان شده ای؟
باورم کن!!!
تا ابتدای همین دقیقه ها
در واپسین ترانه ی باد
و رنگ خدایی که ،آرزویش را
میان مداد رنگیهایم داشتم
سلام. از خونه ی گل مریم مزاحم می شم...

واقعا فوق العاده ست اگه تمام این ها رو خودتون می گین...
منم متن ها مو خودم می نویسم...
یه جور دلنوشته متناسب با زمان حالم رو به تصویر میکشم در قالب کلمات...
میهمان رگبارآرمشم باشید خوشحال می شم...
سلام دوست عزیز .... خوبی؟؟ بابت تاخیرم معذرت ...[خجالت]..البته دلیل دارما

تقصیره سیستمم بودش که قات زده بود ....قرار نبود دیگه ما رو
دیلیت کنین به ما هم سر بزنین دیگه
به هرحال من یکم پر حرفی کردم تو وبم ... دوست داشتین بیاین
خوشحال میشم
خوش باشی...[گل]
سلام
ببخشید دوست عزیز اما شما آدرس نگذاشته اید .
لطف کنید و آدرس بدهید خدمت خواهم رسید
سلام دوست عزیز .... خوبی؟؟ بابت تاخیرم معذرت ...[خجالت]..البته دلیل دارما
تقصیره سیستمم بودش که قات زده بود ....
به هرحال من یکم پر حرفی کردم تو وبم ... دوست داشتین بیاین خوشحال میشم
خوش باشی...[گل]
سلام بزرگوار
حتما خدمت می رسم
زیبا بود