ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
خشخشاشِ ذهن
گردنش را می خراشداو
ریشه ای را
که هوس
دست به گریبانش کرد !
پی نوشت :سلام
ذهن به خشخاش تشبیه شده و می دانید که زمانی
خشخشاش را شکاف می دهند شیره ی آن می رسد
و تریاکی می شود که مرهم زخم ها و دردهاست
(و من این عمل را به خراشیدن گردن ذهن تشبیه
نموده ام )
پس وقتی ذهنی بارورمی شود و در واقع پخته و
قابل استفاده می شود که مانند خشخشاش آن را
دچار رنج کنیم .
بعد از آن به تصویر کسی می رسیم که ریشه ای
راه تنفس او را بسته است ( و او ) هم دارد
ریشه ای که گریبان گیرش کرده را می خراشد .
ترکیب این دو تصویر می تواند معانی ذهنی
گوناگونی را به شما بدهد که البته در انتخاب
هرکدام از آنها مختارید .
تضادی در دو تصویر موجود است . اما نقاط مشترکی
را نیز می توان از آنها استخراج نمود .
بنا براین تفسیر و نتیجه گیری نهایی را به عهده
خودتان می گذارم .در پناه حق باشید
سلام..اول اینکه ممنونم بابت حضورتون..
دوم اینکه با تشبیه بیان شده موافقم..
لذت و خوشحالی گروهی در گرو همین رنجش خشخاش است و خشنودی برخی در رنجش اذهان پخته و به قولی شاید دور اندیش.
ممنون بابت توضیحت
پیش از این چند بار اومدم نظر بدم اما چون درست مطلب را نمیگرفتم نمیدونستم چی بگم
خیلی زیبا بود
فکر میکردم که هنوز منو توی لیستت داری
به هرحال اسم وبم رو تغییر دادم
سلام
چشم حتما اضافه می کنم آدرس جدیدتون رو
کولیان چادرنشین قبیلهچشمانت به کدامین زبان سخن می گویند
که هرگز نگاه سیاهم را نمی خوانند
سلام
بی توضیح شما فهمیدنش مشکل بود
این همه پیچیدگی زیبایی شعراتون رو چند برابر می کنه