ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
روز که تمام می شود
برق خیس آفتاب
پاک می شود
از روی بام شهر !
روز که تمام می شود
شبگرد عاشق محله ی ما
جستجو می کند
پسماندهای عشق را
در سطل بازیافت حیاط خلوتش !
روز که تمام می شود
پاکت فال خود را باز می کنم
به بخت رنگ پریده ام آب می پاشم
تا قبل از من خوابش نبرد !
روز که تمام می شود
اندکی صبر چاشنی خیالم می کنم
و بادامِ تلخِ بی تفاوتی ات را آرام می جوم !
روزها تمام می شوند !
و من در این اندیشه ام
که هر روز برایت می نویسم
عاشقم !
و دوستت دارم زیبای من !
سلام
خیلی خوشم اومد، با اجازتون بر می دارمش، البته نه واسه گذاشتن تو وبلاگ، واسه خودم نگه می دارم
و
اما روز که تمام می شود
من به خیال خود
در انتظار عکس نگاه خود در دیده هایمم
و روز که تمام می شود
من در انتظار فردایم
فردا
تا با طلوع سپیده من نیز سپیده زنم
و روز که تمام می شود
من در رویاهای صادقه م تو را نیز در کنار خود به تماشامی تشینم
و در آسمان ابری وجودم آفتاب را برایت هدیه می هم
خیلی از این شعرت خوشم اومد / بد بهم چسبید دوس خوبه من ببخشید دیگه احساسی شدم من یه چی گفتم
کاش آدما یه عاشق واقعی / یه منتظر واقعی
باشند
عالی بود همسایه
اما آدم وقتی عاشق هست که دنیا رو اینقدر غمگین نمیبینه
عشق دیدن است و نرسیدن
رفتن و نگرفتن
حسرت است به اغوش کشیدن
سوختن و به دام افتادن ...
و همه اینها واژه های غمگینی هستند
اگر بدانی که در بی نهایت انتظارت
پوچ می شوی !
..
این واژه ها برای دنیای حقیقی آدمها غمگین است
اما برای دنیای من نه !
هر روز که روز تمام میشود٬
شبیست که باز ملتهب از انتظار توست...
...پاراگراف اول زیبا بود...