ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
بلند بارانی ی مردانه ام
خیس ؛
از خواندن جوهر چشمهایت
از صدور حکم تخلیه برای اشک هایم
از لمس ولخرجی های غرور در این بازار
از سر رسیدن موعد اقساط عشق مان
از کوبیدن درخانه ات توسط طلبکاری مثل من
از ترس اینکه روی ایوان خیال مرا ببینی و راهم ندهی
از سالهائی که
زیر باران یکریز
از دیوار بهشت بالا رفتم
پا جای پای دلم گذاشتم
و جای ضربدست نگاهت را
که هنوز بر این خطوط درد می کند
با یک لحظه بودنت
عوض کردم ....
شب های بارانی ام را بگیر
کاسه ای نور
مهمانم کن ... زیبا !
یاد نیایشهای سنگ صبور افتادم
شبیه بود به اونجا
همه ی شبهای ما شب بارانی